اقا هر کی بیداره پاشه بیاد
هر کی یه بیوگرافی کوتاه و مختصر میده تا همه با هم اشنا بشیم یخ ها اب بشه بشینیم تعریف کنیم
اقا هر کی بیداره پاشه بیاد
هر کی یه بیوگرافی کوتاه و مختصر میده تا همه با هم اشنا بشیم یخ ها اب بشه بشینیم تعریف کنیم
عمه بزرگم اومده بود خونمون کمک باشه.بعد بابام گفت خوش خوابو تمیز میکردی.گفتم هوا سرد بود نمیشد ببریش بیرون.تو خونه هم میزاشتمش خواهرت به کشتن میداد بچمو.هیچی اینکه من بگم بچم عمم گیر بده و اذیت کنیم.خوش خوابو دادم در اغوش پدر بزرگش رفتم جاشو تمیز کردم اومدم دیدم ای داد بی داددددددد.بابام بهش نون تیری داده بود اخههههههههه اونم با سختی تمام داشت میخورد.به گونه ای به کسی که دندون نداره تهدیگ ماکارونی بدی همونطوری داشت سعی میکرد بخوره.منم با عصبانیت گفتم میکشیش تو.عمم گفت ولشون کن.دارن نوه و پدربزرگی خوش میگذرونن حالا راه میرم به بابام میگم بابا بزرگ کی بودی تو.میگه بچه زشتت.اخه این زشته؟
چقدر دلم برا خودم میسوزه.چقدر ادما ازم فراری هستن :)چقدر بودنم سخته و ازار دهنده.ولی من کاری ندارم.فقط اینا تقصیر من نیست.من بی گناهم
من و من
تنهای تنها
جامانده از کشتی دریا
بی تو حتی
طوفان این لنگرگاه
حس مرگ و مردن
حس تازه ای نیست
بی تو حتی
شوق پرواز
با خیال حرف پر راز
سقوط قطره باران روی چتر
حس تازه دارد
حس بودن
حس پرواز بی پایان
حس پرتگاه بلندی
بی کم و کاست
خنده از شوق سر میداد
باز هم من و من
باز مانده کشی دریا
تنهای تنها
"خودم "
اقا داشتم فیلم نهنگ عنبر میدیدم.یاد یکی از وبلاگی ها افتادم
اقای برادر کجایید؟
گفتم عشقولیا خوشحال نشیدااااا
کارتون دارم خخخخخخ
برید اون یکی وبلاگم هم جواب سوال بدید هم دنبالش کنید.تبادل لینک هم میکنم اونجا:)))