یه روز خیلی بد پشت سر گذاشتم 

ولی هنوز زندم 

:)

چقدر جای عجیبی زندگی میکنیم 

از دیروز گرفته و امروز 



خندیدن نفس کشیدن 

گاهی چقدر راحته 

اما گاهی هر نفسی که میکشی عذاب اور میشه

نگاه میکنی به ساعت و ثانیه ها سال های سختی رو برات رقم میزنه 

گاهی اونقدر بی حواس به ساعتی که سال ها رو بی ارزش در چند ثانیه تصور میکنی 

اگر یه روز تونستی بدون اینکه چیزی ذهنتو درگیر کنه زندگی کنی 

مطمئن باش یا زندگی نمیکنی 

یا زنده نیستی 

حال روز های همه خرابه 

منم به مدل خودم 

اینکه تازگیا یکم مثبت فکر میکنم و مینویسم 

شاید تنها دلیلش نگاه کردن به ثانیه ها ی ساعته که سعی بر گذروندنش دارم.

اینکه اگر بتونیم زندگیمون به عقب برگردونیم شاید هممون بخوایم اینکارو کنیم تا لحظه های شاد دوباره تکرار بشه 

اما 

من 

نمیخوام.لحظه های بد نوجوانی دوباره زندگی کنم.کودکیم خوب بود اما بعدش باید از گذر زمانی رد بشم که نمیخوام تکرار بشه 

پس 

باور کنید گذشته با خوبی هاش خوبه اما نه ما میتونیم بدی هاشو حذف کنیم نه بدی هاش اونقدر قدرت داره که مارو از بین ببره 

اما اینده رو میتونی بسازی و از بین ببری 

پس گذشته رو فراموش نکن 

فقط بهش فکر نکن و اینده رو بساز 

:) 

بازم از این ها بنویسم؟؟