امروز خونه بابابزرگم بودم.سر سفره ناهار من بودم مامان بزرگ و س جان.بابا بزرگ اومد خونه.دیدیم یه صدای زنگ از دم در داره میاد.اومده تو اشپز خونه میگه من این گوشیو پیدا کردم و گوشیه داشت زنگ میخورد.از این لمسی ها بود و بابابزرگم بلد نبود باهاش کار کته.هیچی من وصل کردم از دستم کشید خودش جواب داد.بعد بابابزرگ گیر داده با کی کار داری؟خخخخ خب هرکی اخه مگه گوشی ما هست.بعد اون اقا هم میگه با.........بابابزرگم میگه اشتباه گرفتی خخخخخ با س جان از تو اشپز خونه بال بال میزدیم مگه تو.... میشناسی که میگی اشتباه گرفتی.هیچی بعد ادرس داده قطع کرد.چند ثانیه بعد یکی دیگه زنگ زد سیو شده بود ارش پسر خاله.بعد با س میگیم بزار همون شماره قبلی زنگ زد جواب میدیم.بابابزرگم میگه وصلش کن ببینم میه خخخخخخ اخه هر کی بعد یک ساعت گیر داده گوشیتو کجا گم کردی.خلاصه امروز اینقدر پشت سر بابابزرگم دویدم تا بگم به ملت گیر نده که تو کل عمرم این حرکتو نزدم خخخخخخخخ خلاصه اینم گوشی پیدا شده و ارش پسر خاله