بزارید از اول بگم ببینید تغصیر کیه.توی ماشین ما.من و س جان و hو مامان hهست.خب حالا س جان و مامانhعمم هستن و hبچه عمم.از خود شیراز که راه افتادیم تا اباده س جان پشت ماشین بود و بعد صبحونه hرفت پشت فرمون.س هم خسته بود جاشو با من عوض کرد و من رفتم جلو.عمه هام عقب خوابشون برد حدودا ده دقیقه.توی این فاصله و hدعوامون شد.واقعااااااا دعوامون شداااااا.منم تحدیدش کردم.توی اتوبان ماشین زده کنار که بیاد منو برنه.حالا مادورا تصر کنید.
ماشین کنار اتوبان پارک.دوتا در جلو باز.من با منتو گلبهی در حال فرار از hو دعوا و hبا لباس ورزشی دنبالم (تیپ گفتم بفهمید شرایط فرار نبود)الان تصورمون کردید.چقدرررررررر دویدم تا ولم کرد.دست اخر با سر شکستگی برگشتیم.سوار ماشین شدیم و به راه ادامه دادیم.
این دعوا از سر شوخی مادوتا بود و زیاد جدیش نگیرید خخخخخخخخخ.فقط خداکنه تا وقتی برمیگردیم ما دوتا همو نکشیم:/