اگر جای شما بودم تا شعاع پنج کیلو متری دختری که اینجاست نمیرفتم.
اگر جای شما بودم تا شعاع پنج کیلو متری دختری که اینجاست نمیرفتم.
فردا کارنامه میدن
اگه اومدم که به خیر گذشته
اگه نیومدم و تا چهل روز خبری نشد
مانیا رفیقم.خبرمو از اون بگیرید.بهش میگم وبلاگمو حذف کنه.چون به قتل رسیدم:/
اون انگشت کوچیکه پا هستا
اون اخر اخری
اره اره دقیقا همون
اینقدررررررررر زدمش به در و دیوار که نگو مثلا کنسرت پارمیس برگشم کفش دراوردمدر اتاق باز کردم سرم تو گوشی
محکممممممممممم خورد به تخت
من جیغ و گریه
خلاصه رفتم دکتر عکسم گرفتم
خبر خوش حالی:/شکسته
خبر بد :/نمیشه گچ گرفت خخخخخخخ
اخه خدا دمت گرم با هجده تا انگشت هم میشد زندگی کرد.حکمت این انگشته چیه که همش میخوره به همه جا؟
شما چه خاطرات تلخی با این انگشت و در و دیوار دارید؟
یعنی اگر این تعداد دفعاتی که من گفتم وبلاگ هاتون حذف نکنید به دیوار گفته بودم الان وبلاگ برتر سال میشد
خوبه که قلب ادم نمیدوته حرف بزنه
چون اینقدر پره که همه رو خفه میکنه
دلم میخواد یه جایی نبویسم که کسی منو نمیشناسه
پ.ن
کسی ادرس سایت خانواده برتر داره؟
حالم گرفته بود
استوری گذاشتم و فقط دوستام باز بودن
نوشتم اگه فردا نبودم چیکار میکردید؟
یکیشون نوشته
بروگمشو این حرفا چیه
اون یکی میگه خاک تو سرت تو دیگه چرا اینو میگی
یکی میگه منم میام
:/
اینا مثلا دوستن یا ازراعیل؟
اینقدر خندیدم و مسخره کردیم که حالم جا اومده.
اگر دوستام نبودن الان تو بیمارستان سلامی(دیوونه خونه شیراز) بستری بودم