به خودم که نگاه میکنم میفهمم من خوبم.فقط کمی خستم.
خخخخخخ عالیه حتما ببینید
هر جاش نفهمیدی بگید بگم
چند تا پست قبل فقط جهت نخلیه ذهنی به دلیل مشکلات شخصیه.
کارنامم خوب نبود ولی به کارنامه ربطی داره.
شاید من بزرگ ترین اشتباه بقیه بودم.
عشق بزرگ ترین دروغ دنیاست.
بزرگ ترین موفقیت تنهایی زندگی کردنه.
و...
اضافه میشود.
از یه جایی به بعد نفس میکشیم راه میریم میخندیم.ولی قلبمون نمیزنه.
دلم برای روزی که تو بغل یه نفر اروم بگیرم و بخوابم تنگ شده
منحرف های بد بخت منظورم قبره
اگر جای شما بودم تا شعاع پنج کیلو متری دختری که اینجاست نمیرفتم.
فردا کارنامه میدن
اگه اومدم که به خیر گذشته
اگه نیومدم و تا چهل روز خبری نشد
مانیا رفیقم.خبرمو از اون بگیرید.بهش میگم وبلاگمو حذف کنه.چون به قتل رسیدم:/
اون انگشت کوچیکه پا هستا
اون اخر اخری
اره اره دقیقا همون
اینقدررررررررر زدمش به در و دیوار که نگو مثلا کنسرت پارمیس برگشم کفش دراوردمدر اتاق باز کردم سرم تو گوشی
محکممممممممممم خورد به تخت
من جیغ و گریه
خلاصه رفتم دکتر عکسم گرفتم
خبر خوش حالی:/شکسته
خبر بد :/نمیشه گچ گرفت خخخخخخخ
اخه خدا دمت گرم با هجده تا انگشت هم میشد زندگی کرد.حکمت این انگشته چیه که همش میخوره به همه جا؟
شما چه خاطرات تلخی با این انگشت و در و دیوار دارید؟