داشتم فکر میکردم اگ نباشه چه اتفاقی میوفته
چقدر کسب و کار خراب میشه
چقدر سرمایه گذار های اینترنتی نابود میشه
چقدر ازادی بیان داریم و ...
تو همین فکر ها بودم یادم ب یه اتفاق افتاد
سال ۲۰۱۴ کره رفت ب مردمش گفت ما قهرمان المپیک شدیم و مردم چقدر خوشحال شدن و جشن برگذار کردن
ما با اینترنت جهانی و کلی برنامه ملل و اطلاع رسانی و ... باز دارن تو چشمامون دروغ میگن
حالا فکر کن اینا نباشه
چ ها ک ب سرمون نمیاد
جهانی شده خالی از زندگی
از ارزو و فردا ها
تمام زندگیمان میان کوله بار غم سر خم کرده
اسمان ابی نقاشی کودکیهایمان دیگر ابی نیس
نه ستاره ای دارد
ن ابر و خورشیدی
تنها حسرت و ارزو هایمان است و پر کشیده و اند و به چشم می ایند
این زمستان نه ان سرمای سابق را دارد نه من دل گرمی برای کنج زندگی
هنوز گوله های برف رقص کنان میرقصند
هنوز قطره های باران اشک های را میشویند
این زمستان رخت سفید تن می کند زیبایی افتاب هنوز مهربان است
حتی اگر دلگرمی در کنج زندگی نباشد...
جونم براتون بگه دیروز هم با بچه های دانشگاه رفتیم بیرون
رفتیم تخت جمشید
به بابام گفتم فقط یکی از دخترا هست و وقتی اونجا ما هم دیدیم بابام رفت بقیه بچه ها اومدن
رفتیم یکم بالا تخت جمشید دیدیم و برا ناهار رفتیم بیرون بر عذا گرفتیم
بعد هم رفتیم سر زمین یکی از بچه ها ناهار خوردن
حالا حرئیات میگم دلتون شاد شه
من تا تو ماشین بچه ها نشستمبه شوخی گفت عع بابات و من قلبم کامل ایستاد
بعد هم ک فهمیدم شوخی از همون صندلی عقب محکم زدم تو سرش جوری ک تا امروز میکفت سرم درد میکنه🥺🥺اونقدر هم محکم نبود
بالا کوه هم ک رفتیم یکی از بچه ها هی ادیت میکرد و من تا ی صد متری دویدم دنبالش ک بزنمش ولی نتونستم در عوض موقع ناهاز داشتم کفش میپوشیدم حواسم نبودگوشیمو برداشت و اونجازدمش و گوشیمو پس گرفتم
سر زمین ک رفتیم برا ناهار کلی توله سگ خوشگل داشتن ک باهاشون بازی کردم رنگ چشم یکیشون خیلی ناز بود
خلاصه روز فوق العاده ای بود
هنوز خیلی نگدشته دلم تنگ شده براشون
امروز با بچه های دانشگاه رفتیم کافه
خیلی خوش گذشت من ب شدت استرس داشتم.هم بار اولم بود ک میدمشون.هم بار اول بود با پسر میرم بیرون.
سه تا دختر بودیپ پنج تا پسر
هوا یکم سرد بود.نمیدونم چرا تو اون سرما میلک سفارش دادم.تو فضای باز.اخه 😂😂😂
.فکر نمیکردم تو جمعشون ساکت باشم ولی بودم.هیچی برا گفتن نداشتم.اصلا حرفم نمیومد.
کاش زود تر دانشگاه ها باز بشه خیلی بچه های پایه ای هستن و باهاشون خوشمیگذره
البته هممون داخل گپ دانشگاه خیلی شیطون تر ملاقات امروز بودیم
بچه هایی ک 66/6/6 ب دنیا اومدن الان سی سالشون
کاش مادر های باردار ازشون میپرسیدن این تاریخ چ تاثیری تو زندگیشون داشته ک سلامت بچهاشون ب خطر میندازن
از اولین امتحان دانشگاه
جونم براتون بگه که امروز امتحان ازمایشی داشتیم.از ریاضی عمومی یک
دو سوال بیشتز نبود و اصلا جواب مهم نبود
فقط باید اپلود میکردم ی عکس به عنوان جواب ک یاد بگیریم
اون دو سوال ک جواب نمیخواست پنجاه دقیقه وقت داشت.که کل اون پنجاه دقیقه زمان برد ک اپلود بشه.حالا فرض کنید امتحان باشه.ریاضی باشه .وقت کم باشه .عکی هم دیر اپلود بشه.وای خدا به دادمون برسه
کاش زود تر بریم سر کلاس کلافه شدیم
راستی با بچه های دانشگاه برنامه داریم بعد قرنطینه بریم بیرون.ی جا مینویسم یادم بمونه بیام براتون تعریف کنم
پ.ن: 😘😘عاشقتونم
زندگی اونجور ک من میخواستم ورق نخورد.هیچوقت هیچجا
دیگه از اتفاقات ناراحت نمیشم
چیزی هم خوشحالم نمیکنه
ما بین خوب و بد هم نیستم
انگار خنثی شدم
این نوترون وسط اتم
دارم از خودم میترسم .این من حتی به ظاهر هم لبخند نمیزنه
عمران فسا دانشگاهروزانه اوردم
با کیا هم دانشگاهی هستم؟🤔