یادتونه یه روز نوشت چند مدت پیش.از یه همکلاسی که سر کلاس خوابید و هر و پف و اینا
جمعه این هفته بله برون همون.تالار هست و همتون دعوتیم.ااین مدت خواستگاریش تا خود بله برون فقط و اینا میخونیم تو مدرسه که حفظ بشیم اونجا خانواده داماد بترکونیم😂😂😂😂😂
اینقدر ذوق مرگم که منم براتون
حالا میام اون هم براتون تعریف میکنم.هم مجلس و امروز که برف اومد و تو حیاط مدرسه برف بازی کردیم.فعلا بای بای
نصف کشو برا آلودگی هوا تعطیل ما به خاطر بارندگی این
دو روز به خاطر آنفولانزا مدرسه نرفتم فردا هم برا بارندگی 😂😂
امروز زنگ اول زبان داشتیم.ندا چون از سر کار میاد همیشه خستشه(البته بقیه مواقع شرایط همینه)
یعنی چی
یعنی سر کلاس میخوابه
میخوابه هاهاها با کسی هم شوخی نداره.امروز برا سامری باهامون عوض کردیم.صندلیم افتاد جلو صندلی ندا
یه لحظه صدا خرخر شنیدم.برگشتم ندارد خواب دیدم.😂بعد این صدا هی بلند تر شد.قشنگ هفت دولت آزاد خوابیده بود 🤣🤣🤣🤣
خلاصه کل زنگ هی میآمدیم نزدیک ندا هی می خندیدیم 😂😂😂😂😂😂😂😂😂دست آخر هم بیدار نشد تا زنگ خورد
من اینستامو که رو این گوشی میخوام وارد کنم میزنه باید کد امنیتی که حیمیل میشه رو وارد کنید.کد یا نمیاد یا خیلی دیر میاد که باز برم اینستا کد بزنم رفرش میشه
باید چیکار کنم؟