بزارید از اول بگم ببینید تغصیر کیه.توی ماشین ما.من و س جان و hو مامان hهست.خب حالا س جان و مامانhعمم هستن و hبچه عمم.از خود شیراز که راه افتادیم تا اباده س جان پشت ماشین بود و بعد صبحونه hرفت پشت فرمون.س هم خسته بود جاشو با من عوض کرد و من رفتم جلو.عمه هام عقب خوابشون برد حدودا ده دقیقه.توی این فاصله و hدعوامون شد.واقعااااااا دعوامون شداااااا.منم تحدیدش کردم.توی اتوبان ماشین زده کنار که بیاد منو برنه.حالا مادورا تصر کنید.
ماشین کنار اتوبان پارک.دوتا در جلو باز.من با منتو گلبهی در حال فرار از hو دعوا و hبا لباس ورزشی دنبالم (تیپ گفتم بفهمید شرایط فرار نبود)الان تصورمون کردید.چقدرررررررر دویدم تا ولم کرد.دست اخر با سر شکستگی برگشتیم.سوار ماشین شدیم و به راه ادامه دادیم.
این دعوا از سر شوخی مادوتا بود و زیاد جدیش نگیرید خخخخخخخخخ.فقط خداکنه تا وقتی برمیگردیم ما دوتا همو نکشیم:/
سمت شمال کشورمون چند روزیه بارندگی شدیدی میباره و امروز تازه قطع شده و از شب دوباره شروع به بارش میکنه.الان داشتم با یکی از دوستانم صحبت میکردم و خبر هایی که از اونجا شنیدم و میگم.ممنون میشم اگر کسی شمال کشور هست هر اطلاعاتی رو بهمون بده.از بقیه هم خواهشششششش میکنم مطلبی رو با این موضوع پست کنید تا شاید کمکی بشه.
اکثر گند کاووس زیر ابه.اترک رود پر شده.و اب سر شروع به سر ریز کردن کرده.مسوولین کاری نکردن و خود مردم باز به داد هم دیگه رسیدن و کمپین زدن.تو فاصله ده تا پونزده کیلومتری گرگان منطقه ای به اسم آقلا اگر اشتباه نگم کلا زیر اب رفته.توی اقلا و بندر ترکمن مردم با قایق تردد میکنن.دست کم تا حالا توی اقلا چهار رفته کشته شدن و خیلی ها توی خونه هاشون گیر افتادن.بیرون شهر اقلا یه راه اهنه که اگر اونو خراب کنن اب ناشی از بارش بارون تخلیه میشه.توی این شرایط طبق اخرین اطلاعات اب و برق بیش تر مرد قطع شده.دریای خزر که سطح ابش پایین رفته بود حالا ساحلش زیر اب محو شده.
#ایرانم
سال نو مبارک
سالی پر ار سلامتی و تن درستی براتون ارزومندم
سالی بدون وجوود مشکلات مالی و جیب هایی پر پول
سالی از ازادی و پیش رفت کشور و تمام مردم دنیا
دلتون شاد
لبتون خندون
تنتون سالم
جیبتون پر پول
نوروزتون پیروز :)
همین چهار شنبه سوریه.مراقب خودتون باشید.سعی کنیم امسال صحنه دلخراشی پیش نیاد :)))
نامه دانش اموز به س جان حخخخخخ نمیدونم چرا اینهارو جمع میکنه:/
من یه عالمه خندیدم خخخخخ
دارم کوله بارمو برای بهار اماده میکنم.کوله باری از ارزو ها ،برنامه ها ،هدف های جدید ،پیش رفت خوب بودن و مهربون بودن. کوله بار گذشته ام را بستم.تمام بدی هایش را جمع کردم توی چمدان و بستم.من توی فرودگاه اخر سال با دو چمدان منتظرم.منتظر اینده ای که قراره به دست من و تو ساخته بشه.برمیگیرم و از پشت شیشه به تمام این یک سال گذشته دست تکان میدهم.در عمق نگاهش
خاطرات میگذرت.اشنایی های جدید دلهره هایی جدید درس های جدید دوست های جدید حرف های جدید و...اما حالا همه یشان خاک گرفته اند.خانه تکانیشان که کردم همیشان نو میشوند.سالی که گذشت با لذت تمام اخرین هایم را کردم.اخرین بار سفر دو نفره گذروندم.اخرین بار شهر بازی بچگانه ترین کار هارو کردم.اخرین قدم هایم را زدم.اخرین حال ها اخرین دیوانگی هایم.حال این سال نیست که نو میشود.بلکه من.منم که برای بزرگ شدن اماده هم.این سالی است که تمام کودکی را تنها همان 97جا گذاشته ام.میخواهم پلی را بسازم.پلی که مسیر تمام زندگی ام را عوض میکند.پلی به اسم کنکور که حسابی قراره یک سال درگیرش بشم.اخرین لبخند و با یک قطره اشک به سالی که گذشت میکنم و میروم.میروم تا زندگی را بسازم.این اخرین حرف های من قبل از بزرگ شدن دختر کوچولو.یا به قول یک همبازی.اخرین حرف های من قبل از بزرگ شدن منامنای دایی خخخخخ