لطفا ببینید

احسان 25
 سکوت محض
 :) (:
هیوا جعفری
محمد رضا
 *یه خانوم گل* 
نِـل هستم :)💜 
arya baradaran 
دختری از جنس آرامِش :)
 صدای سکوت من 

aysu khezerzadeh
دانیال دهقانیان
 سیلاب (( 
خانوم خانوما :)
 😚😍مـღـاه تــــی تــــی😍😚 
BLUE WORLD
مهدی خوب
 sara 2528 
اقای رمانتیک
 حانیه ج.ی
 م . حامی
 آقای برادر ...
 پرنیآن ... 
ــمحیــــ 🌙🌱
 00:00 :.
 یک من
 هانس شنیر
 سیدحمید مشتاقی نیا 
وحید محمدی
 pary -m حمدان مقدم 
بنفش 💜 
Haa Med 
محمد .آ 
خاتون .. 
علیرضا محمدزاده
 یاقوت ...
 :) لبخند
   محسن علی نژادی
 mohsen alinjadi 

مهدی :/
 دنیای غم و اندوه
 ... Hamed Na 
بهاردخت .. 
پسر خاله
mohsen kamyab 
حسانه .... 
..... :) .
دختری از دیار ی دور 
asal8080 ... 
مـا جــــــღــ🌻ــدہツ
محمد روشنیان
 علامت سوال
No body...
 م.ح. ا.خ.
محمد زیبانویس
👑هــَمــٰزاٰدِ نــــیلـــگــونـــــ ... 





پ.ن:وبلاگ هایی که ادرسشون نداشتم دنبال کنم:)ممنون میشم تیک عدم ثبت سایت نزنن یا زیر همین پست نظر بزارن که من ادرسشون بردارم و دنبال کنم:))
  • موافقین ۵ مخالفین ۱
  • نظرات [ ۱۵ ]
    • پنجشنبه ۲۳ اسفند ۹۷

    اطلاعه

    تمام وبلاگ هایی که دنبال میشن قطع دنبال میخورن.غیر از افرادی که وبلاگ دنبال میکنن:)) 

    مرسی از همه 

  • موافقین ۶ مخالفین ۱
  • نظرات [ ۶ ]
    • چهارشنبه ۲۲ اسفند ۹۷

    خاله ملینا

    من شنبه و یک شنبه بچه های دهم مدرسمون کلاس امادگی داشتن و یازدهم و دوازدهم تعطیل بودیم.منم از این فرصت استفاده کردم و رفتم مدرسه س جان.قول داده بودم برای مدرسشون مجسمه خوک با خمیر گل سازی درست کنم و این دورپز اونجا بودم.روز شنبه معلم پیش دبستانی ها دیر کرده بود و من به عنوان خاله ملینا رفتم سر کلاسشون.توی کلاس دوازده تفره فقط دو نفر پسر بودن.ماهان خوشگل قلقلی و میکائیل شیطووون.وقتی خالشون اومد منم رفتم کلاس س جان و به درست کردن مجسمه مشغول شدیم.زنگ تفریح س جان پرسید خاله بودن چطوره.منم گفتم خیلی سخت و واقعا اعصابی فولاذی میخواد.گفتم میکائیل خیلی اذیت میکرد که س جان پرید وسط حرفم و گفت دخترای کلاس اول رو میکائیل کراش دارن.خخخخخخ بعد من تا دو ماه پیش که معنی کراش از یکی از بیانی ها پرسیدم.:/اخههههههه دختر هفت ساله -_-ای خداااااا منو پیاز کن 

  • موافقین ۵ مخالفین ۰
  • نظرات [ ۳ ]
    • چهارشنبه ۲۲ اسفند ۹۷

    شماره ارش پسر خاله

    امروز خونه بابابزرگم بودم.سر سفره ناهار من بودم مامان بزرگ و س جان.بابا بزرگ اومد خونه.دیدیم یه صدای زنگ از دم در داره میاد.اومده تو اشپز خونه میگه من این گوشیو پیدا کردم و گوشیه داشت زنگ میخورد.از این لمسی ها بود و بابابزرگم بلد نبود باهاش کار کته.هیچی من وصل کردم از دستم کشید خودش جواب داد.بعد بابابزرگ گیر داده با کی کار داری؟خخخخ خب هرکی اخه مگه گوشی ما هست.بعد اون اقا هم میگه با.........بابابزرگم میگه اشتباه گرفتی خخخخخ با س جان از تو اشپز خونه بال بال میزدیم مگه تو.... میشناسی که میگی اشتباه گرفتی.هیچی بعد ادرس داده قطع کرد.چند ثانیه بعد یکی دیگه زنگ زد سیو شده بود ارش پسر خاله.بعد با س میگیم بزار همون شماره قبلی زنگ زد جواب میدیم.بابابزرگم میگه وصلش کن ببینم میه خخخخخخ اخه هر کی بعد یک ساعت گیر داده گوشیتو کجا گم کردی.خلاصه امروز اینقدر پشت سر بابابزرگم دویدم تا بگم به ملت گیر نده که تو کل عمرم این حرکتو نزدم خخخخخخخخ خلاصه اینم گوشی پیدا شده و ارش پسر خاله

  • موافقین ۶ مخالفین ۰
  • نظرات [ ۱۰ ]
    • پنجشنبه ۱۶ اسفند ۹۷

    هیعی نگم برات

    یه لبخند گذشته 

    یه نگاه به اینده 

    بعدش پرواز کنی به اغوش اینده 

    و 

    ابدیت رو ملاقات کنید:) 

    خوبید؟بی فعالیتیم توجیح نمیکنم.برای تنبلیه

  • موافقین ۶ مخالفین ۰
  • نظرات [ ۱۴ ]
    • دوشنبه ۱۳ اسفند ۹۷

    هر کی که بیداره

    اقا هر کی بیداره پاشه بیاد 

    هر کی یه بیوگرافی کوتاه و مختصر میده تا همه با هم اشنا بشیم یخ ها اب بشه بشینیم تعریف کنیم 

  • موافقین ۴ مخالفین ۰
  • نظرات [ ۱۱ ]
    • شنبه ۱۱ اسفند ۹۷

    تنهایی نوه با پدر بزرگ:/

    عمه بزرگم اومده بود خونمون کمک باشه.بعد بابام گفت خوش خوابو تمیز میکردی.گفتم هوا سرد بود نمیشد ببریش بیرون.تو خونه هم میزاشتمش خواهرت به کشتن میداد بچمو.هیچی اینکه من بگم بچم عمم گیر بده و اذیت کنیم.خوش خوابو دادم در اغوش پدر بزرگش رفتم جاشو تمیز کردم اومدم دیدم ای داد بی داددددددد.بابام بهش نون تیری داده بود اخههههههههه اونم با سختی تمام داشت میخورد.به گونه ای به کسی که دندون نداره تهدیگ ماکارونی بدی همونطوری داشت سعی میکرد بخوره.منم با عصبانیت گفتم میکشیش تو.عمم گفت ولشون کن.دارن نوه و پدربزرگی خوش میگذرونن حالا راه میرم به بابام میگم بابا بزرگ کی بودی تو.میگه بچه زشتت.اخه این زشته؟

    بعد یه سوال.چاق شدنشو شما هم حس میکنید؟

  • موافقین ۶ مخالفین ۰
  • نظرات [ ۵ ]
    • شنبه ۱۱ اسفند ۹۷

    بودن یا نبودن خخخخ

    چقدر دلم برا خودم میسوزه.چقدر ادما ازم فراری هستن :)چقدر بودنم سخته و ازار دهنده.ولی من کاری ندارم.فقط اینا تقصیر من نیست.من بی گناهم 

  • موافقین ۷ مخالفین ۰
  • نظرات [ ۸ ]
    • جمعه ۱۰ اسفند ۹۷

    طبع شاعری من

    خجالتی

    من و من 

    تنهای تنها 

    جامانده از کشتی دریا 

    بی تو حتی 

    طوفان این لنگرگاه 

    حس مرگ و مردن 

    حس تازه ای نیست 

    بی تو حتی 

    شوق پرواز 

    با خیال حرف پر راز 

    سقوط قطره باران روی چتر 

    حس تازه دارد 

    حس بودن 

    حس پرواز بی پایان 

    حس پرتگاه بلندی 

    بی کم و کاست 

    خنده از شوق سر میداد 

    باز هم من و من 

    باز مانده کشی دریا 

    تنهای تنها 

    "خودم "

  • موافقین ۸ مخالفین ۰
  • نظرات [ ۱۴ ]
    • پنجشنبه ۹ اسفند ۹۷

    اقاییییی بررررادر

    اقا داشتم فیلم نهنگ عنبر میدیدم.یاد یکی از وبلاگی ها افتادم 

    اقای برادر کجایید؟

  • موافقین ۸ مخالفین ۰
  • نظرات [ ۶ ]
    • چهارشنبه ۸ اسفند ۹۷
    من محالم تو به ممکن شدنم فکر مکن
    پیوندهای روزانه